اصلاح طلبان فرصت طلب !

اصلاح طلبان فرصت طلب، فعالین ستاد دکتر روحانی در استان قزوین را نادیده گرفتند!

در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری اصلاح طلبان که فکر نمی کردند شانسی برای پیروزی در انتخابات داشته باشند لذا در مرحله اول بحث تحریم انتخابات و تشکیک در سلامت انتخابات را در پیش گرفتند. از همین رو اظهار نظر های متعددی در خصوص مهیا نبودن شرایط برای ورود اصلاح طلب ها در انتخابات مطرح می نمودند. در ادامه همین استراتژی برای اینکه خود را برای عدم حضور در انتخابات تبرئه و فرد دیگری را به عنوان مقصر به مردم معرفی کنند، تاکتیک فرار به جلو را پیش گرفته و دبیر محترم شورای نگهبان را به اشکال مختلف تخریب می کردند. کم نیست تولید محتواهایی که از این طیف در راستای تخریب شورای نگهبان به صورت پیامکی و... ارسال گردید، تا مردم را نسبت به نتیجه انتخابات بدبین و آنها را از شرکت در انتخابات دلسرد نمایند.

این فضا در بین تعدادی از اصلاح طلبان تندرو به قدری سنگین بود که حتی تلاش های کاندیداها برای به صحنه آوردن آنها جهت پذیرفتن مسئولیت در ستادهای تبلیغاتی نیز بی نتیجه ماند تا جایی که کاندیداهای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، منجمله آقای دکتر روحانی مجبور شد برای گرداندن ستاد خود به نیروهای رده دو یا سه اصلاح طلب ها اکتفا کنند. به هر حال کسانی که در دوره های مختلف انتخابات از اردوگاه اصلاح طلب ها برای افرادی همچون آیت اله هاشمی، مصطفی معین، کروبی و... کار کرده بودند 1 ـ از آنجائیکه دکتر حسن روحانی را اصلاح طلب نمی شناختند. 2 ـ امیدی به رأی آوری وی نداشتند حاضر نشدند در این دوره نقشی را برای خود در ستاد انتخاباتی در نظر بگیرند.   لذا می بینیم مسئولیت ستاد به افراد جوانی سپرده شد که از افراد وابسته به سید ناصر قوامی و شیخ قدرت اله علیخانی نبودند و به همین دلیل افراد اشاره شده که خود را بزرگان اصلاح طلب استان می دانند جایگاه خاصی برای آنها قائل نبودند. در تمام مدت قبل و بعد از انتخابات تنها کسی که به عنوان رابط بین فعالین ستاد آقای روحانی به عنوان مشاور با اصلاح طلبان تند رو، وارد شده و اصطکاک ها را کم کرد تا کمتر نیروهای جوان مورد هجمه قرار بگیرند سالار قاسمی بود. اصلاً به نوعی می شود گفت: افرادی همچون شیخ قدرت اله علیخانی و سید ناصر قوامی، شخص سالار قاسمی را می شناختند و با اعضای ستاد که عموماً از نگاه آنها جوانان خام  و بی تجربه بودند کاری نداشتند.  

بعد از انتخابات فعالیت افرادی همچون حاج حسینی و محسن قاسمی در ستاد تبلیغاتی دکتر حسن روحانی که حضور حداقلی اصلاح طلبان را در انتخابات تأمین و نشان از حمایت هر چند ضیعف اصلاح طلبان از دکتر روحانی داشت، افرادی از طیف های شیخ قدرت اله علیخانی و سید ناصر قوامی را به فکر بهره گیری از نتیجه انتخابات به نفع افراد وابسته به خود برای بکارگیری در ادات مختلف واداشت. اصلاح طلب ها برای این بحث نیاز به حمایت داشتند، مدتی بعد از انتخابات برای گرفتن تأیید و حمایت آیت اله هاشمی تعدادی از هواداران خود از نقاط مختلف استان را جمع کرده و با خودروهای مختلف نزد آقای هاشمی بردند، این در حالی بود که برخی از افرادی که جهت این دیدار رفته بودند در این دوره از انتخابات مثل چند دوره انتخابات گذشته نه تنها به ستادهای انتخاباتی سر نزده بودند بلکه حتی حاضر نبودند از کنار شعب اخذ رأی عبورکنند چه برسد که رأی بدهند. حالا با یک یا دو جلسه به دیدار هاشمی رفته یا نرفته آن هم بعد از انتخابات به گونه ای مدعی شده و سهم خواهی می نمایند که انگار نتیجه انتخابات را آنها در استان قزوین به نفع دکتر روحانی تغییر داده اند.

نمونه این نوع عملکرد را بارزتر، بعد از بازگشت از دیدار هاشمی در تهران می بینیم که برخی از آقایان کمیته انتصابات اصلاح طلبان را تشکیل داده و عناصر ملی مذهبی، مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت را دور هم جمع کرده و هفته ای یک الی دو شب برای سازماندهی اصلاح طلبان همراه با خود، جلسه تشکیل داده و با قبول این فرض که ما پیروز انتخابات هستیم، بدون اینکه حتی یک نفر از فعالین ستاد آقای روحانی در قزوین را به این جلسات دعوت کنند ــ آنها معتقد بودند این جلسات دارای طبقه بندی است و هر کس نمی توان حضور پیدا کند! ــ  برای پُست های سازمانی با توجه زاوایه ای که برخی از افراد نسبت به نظام دارند تصمیم گیری می کنند! جالب  است این جمع فقط خود و کسانی را که از نظام فاصله بیشتری دارند را اصلاح طلب می شناسند و دکتر روحانی را مدیون خود می دانند و آنها را در اولویت انتصابات خود قرار داده اند . اعضای این کمیته که از طیف های تند رو اصلاح طلب شناخته می شوند فکر می کنند می توانند با این کار تمام سرخوردگی های خود را که بخش زیادی از آن تقصیر خودشان است و نشأت گرفته از عملکرد آنها در دولت خاتمی، مجلس ششم و... است را جبران کنند، فارغ از اینکه این نوع کارها ضمن اینکه به اعتماد افرادی که دل به شعار اعتدال دکتر روحانی خوش کرده اند آسیب می زند موجب به حاشیه راندن فعالین ستاد و هواداران آقای دکتر روحانی در استان قزوین می گردد.

شما که مدعی هستید باعث رأی آوری دکتر روحانی در قزوین شده اید، بفرمائید کدام برنامه را شما برگزار کردید؟ کدام حمایت را شما انجام دادید؟ مگر شما نبودید که تا روز آخر همچنان مدعی بودید شرایط برای ورود اصلاح طلبان به انتخابات مهیا نیست؟ حالا چه اتفاقی افتاده است، کسانی را که نه تنها سمت ستاد روحانی نگاه نکرده بودند بلکه حتی در طول انتخابات گذشته منجمله انتخابات سال 1392 رأی هم نداده بودند را در منزل شخصی که سالها است از نظام خروج کرده است جمع می کنید جلسه تشکیل می دهید و در آن جلسات برای استان تصمیم می گیرید تا چه افرادی را کجا بکارگیری کنید؟ نامه می نویسید و مدیر معرفی می کنید! استاندار معرفی می کنید! به انتخاب استاندار منتصب اعتراض می کنید! در جلسات اعلام می کنید ما برای استاندار شرط گذاشته ایم!

عده ای دیگر استاندار را به خانه خود برده و به گونه ای وا نمود می کنند که استاندار غلام حلقه به گوش وی است! چه ویژگی بارزی به جز نزدیکی به آیت اله هاشمی دارد؟ البته اگر این به عنوان یک نقطه مثبت باشد آن هم فقط به نفع پسران ایشان است ولاغیر. کدام کار اثر گذار را برای پیروزی آقای روحانی در قزوین انجام دادید؟  از کدام ستاد آقای روحانی در قزوین حمایت کردید.

اگر دکتر روحانی نداند! که خوب می داند، اگر شما در استان قزوین پایگاه مردمی داشتید چرا در انتخابات گذشته که روستا به روستا می گشتید و کمک های مردم پسند انجام می دادید برای خودتان نتوانستید کاری کنید؟


نظرات 2 + ارسال نظر
امیر سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 16:00

این ها همشون همین طورین یه عده فرصت طلب، حروومی

محمد جمعه 20 دی 1392 ساعت 19:20

به این می گویند دایه مهربانتر از مادر ماباهم دیگر کنار میایم تورا......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد